بهترین سیاست محبوب، بابی در رفتارشناسی سیاست گذار
بازدیدها: 66
مباحث مربوط به سیاست گذاری تنها مورد علاقه سیاستمداران و متخصصان سیاسی و یا نهایت کارکنان دولت ها نیست بلکه عامه مردم از جمله اهالی کسب و کار نیز به موضوعات و مباحث سیاسی و سیاستگذاری اهمیت می دهند. اطلاع از مسائل تخصصی و فنی مربوط به سیاستگذاری، به سرمایه گذاران کمک می کند تا تحلیل مناسبت تر و دقیق تری از تحولات سیاسی و اجتماعی داشته و اثرات آنها را بر آینده کسب و کار و سرمایه گذاری شان به نحو دقیق تری ارزیابی و پیش بینی نمایند، یا اینکه بتوانند عکس العمل سیاستگذاران و سیاستمداران را در قبال یک پدیده خاص پیش بینی نمایند.
یکی از مسائلی که در حوزه سیاست گذاری خیلی ممکن است برای مردم و متخصصان و اهالی کسب و کار زجر آور باشد این است که موارد زیادی پیش می آید که سیاستمداران به انتخاب و اجرای سیاست های ناصحیح، اشتباه، ناگوار و فلاکت بار متهم می شوند اما می بینیم که همین سیاستها و سیاستمداران سالها بر همان جامعه ای حکومت می کنند که به نحو گسترده ای از آن سیاستمداران ناراضی هستند. عده ای در توجیه وضعیت عنوان می کنند که این افراد دیکتاتور بوده اند و اجازه بروز و ظهور و غلبه را به هیچ تفکر و اندیشه انتقادی و اصلاحی و مخالف نمی داده اند!؟ ولی سوال اینجاست، آیا واقعا یک گروه اقلیت تا چه حد می توانند دیکتاتوری اعمال کنند؟ از طرفی گاهی می بینیم همین آدمهای دیکتاتور خیلی هم محبوب می شوند؛ مثل حوادثی که در مورد سالازار دیکتاتور سابق پرتقال رخ داد و محبوب ترین فرد تاریخ این کشور در یک نظر سنجی تلوزیونی شد و البته مشابه های آن در گوشه و کنار دنیا کم نیست مانند هیتلر- صدام- تیتو.
از طرفی می بینیم، گاهی مردم قیام می کنند نظام را عوض می کنند اما باز هم وضعیت همان می شود. عده ای ابراز عقیده می کنند و پای دست های پنهانی و نظایر آن را به میان می کشند این در حالی است که گاهی همین سیاست مدارانی که خود مورد انتقاد مردم هستند، دست پیش را گرفته و مردم را متهم می کنند که آنها و انتظاراتشان باعث ناکارآمدی آنان و دولتشان شده اند. برخی سیاستمداران رقبای خود را متهم به عوام فریبی و سیاست های پوپولیستی می نمایند و شاید در برخی سالها این اتهامات با گستردگی بیشتری استفاده می شوند.
اما واقعیت چیست؟
یک گروه از نظریه هایی که می تواند در این خصوص توضیحات خوبی دهد و واقعیت را به نحو بهتری آشکار سازد، نظریه های رفتار سیاست گذار است. شاید در یک برداشت ساده از سیاست گذاری علاقه مند باشیم، نمودار بالا را پیاده سازی کنیم اما واقعیت این است بر اساس اغلب نظریه های سیاست گذاری از جمله نظریه یانگ، یکی از ویژگی های اصلی یک سیاست خوب، داشتن مقبولیت عمومی و تا حدی هم مقبولیت خاص (یعنی مقبولیت نزد نخبگانی که افکار عمومی از آنها تبعیت می کنند) است بنابراین سیاستمداران اغلب تمایل دارند به جای بهترین سیاست (Best Policy)، بهترین سیاست محبوب یا دارای مقبولیت (Best Favorable Policy) را دنبال کنند.
به عنوان مثال، یک تحقیق انجام شده در کشورهای صنعتی نشان می دهد بر خلاف نظریه های حمایت گرایی در تجارت بین الملل که حمایت از صنایع کوچک و نوظهور (یا همان نوزاد) را توصیه می کنند، اغلب سیاستمداران کشورهای مورد مطالعه به حمایت از صنایع بزرگ و جا افتاده و قدیمی نظیر فولاد- فلزات رنگین- محصولات کشاورزی عمده سنتی- خودرو و نظایر آن علاقه مند هستند. علت این امر چنین تبیین شده است که مردم به اینکه ۵۰۰۰ نفر یکجا مثلا از جنرال موتورز اخراج شوند حساسیت بیشتری نشان می دهند تا اینکه این ۵۰۰۰ نفر از ۱۰۰۰کارخانه کوچک در صنایع مختلف اخراج شده باشند.
اینکه سیاست مدار به آرا و افکار عمومی ارزش قائل باشد و از آن تبعیت نماید پدیده منفی و بد و ناگوار نیست مشکل اینجا حادث می شود که سیاستمدار آگاهانه از وضعیتی تبعیت می نماید که ممکن است برخی دانشمندان آن را در زمره یک خطای ذهنی/شناختی طبقه بندی نمایند. مثالی که در بالا در خصوص اولویت حمایت از صنایع در تجارت بین المللی دقیقا اشاره به موقعیتی دارد که در آن یک خطای ذهنی- شناختی یا نزدیک به آن رخ می دهد. و اینجا یک دو گانگی برای مردم رخ می دهد: اول آن که آنچه در اصل مردم احساس می کنند و برایشان مهم است بیکاری است و فرق نمی کند آن بیکاری کجا رخ داده باشد و علت آن چه بوده باشد بنابراین از وضعیت بیکاری موجود ناراضی خواهند بود. از طرفی به علت خطای ذهنی موجود همه بیکاری ها به یک اندازه یا به عبارت دقیق تر به اندازه صحیح و اصولی مورد توجه مردم واقع نمی شوند بنابراین اگر سیاست مداری به آن بخش های خاص تمایل نشان دهد بیشتر مورد اقبال خواهد بود.
مشابه این قضیه در بسیاری کشور ها در بازارهایی نظیر سکه و ارز های خارجی مشاهده می شود. در اغلب کشورها وقتی کشور با فروپاشی ارزی مواجه می شود انتظارات ثابتی نظیر محدود کردن تجارت خارجی- کاهش هزینه های دولت- محدودیت اعتبارات و مهمتر از همه افزایش عرضه ذخایر دولتی وجود دارد به نحوی که تاخیر در انجام هریک از اینها ممکن است به تسریع بیشتر جریان فروپاشی و شعله ورتر شدن آتش سفته بازی منجر شود و در واقع بازار بر اساس میزان انطباق عمل سیاستگذار با بهترین سیاستگذاری مورد انتظارش واکنش نشان می دهد و سیاستگذار را مجبور به اتخاذ روش مورد علاقه خود می کند.
در این میان گروه های ذینفوذ می توانند با بهره گیری از خطاهای ذهنی مردم و سیاستگذاران وضعیت را چنان پیش ببرند که همه در عین نارضایتی از وضع موجود دقیقا همان کارهای اشتباه را پیش ببرند.
پاسخی بگذارید